روزهام را با آب یخ باز میکنم/ گلاویز با تشنگی و آتش
خمیر را روی پاروی چوبی میگذارد و میفرستد انتهای تنور، جایی لابهلای حجم گُر گرفته آتش. بعد عرقی را که روی پیشانیاش دلمه بسته با گوشه لباس پاک میکند.
برای جاسازی نوشته، این نشانی را در سایت وردپرسی خود قرار دهید.
برای جاسازی این نوشته، این کد را در سایت خود قرار دهید.